چرا تن به این رنج می دهد عشق عشق عشق

متن مرتبط با «نشونم» در سایت چرا تن به این رنج می دهد عشق عشق عشق نوشته شده است

مرسی که ماه خوشگلو نشونم دادی

  • سلااااااااااااام ظهر چهارشنبه بخیییییییییییییییرخدا نکنه رشته نوشتن از دست یه وبلاگ نویس روزانه نویس دربره!  یعنی خودمم باورم نمیشه در روز اییییییینهمه کار داشته باشم. استرس های دفتر مدیرعامل نیست ولی کارهام زیاده. خرده کاری زیاده. امروز صبح کلی کار داشتم که لیست کردم و با رئیسم مرور کردیم. بعدش رئیسم یه کار دیگه گذاشت رو میزم و گفت مقایسه قیمت اینا رو دربیار. گفتم باشه و تو دلم گفتم عمرا امروز بتونم پست بذارم. ولی بعد از یه ساعت کاره رو داد به یکی دیگه.فردا قراره مدیرعامل با مدیرها و معاونینش برن یه هتل و صبح تا عصر اونجا بمونن. هماهنگیش با من بود. و البته کارهای اولیه با مدیر روابط عمومی که یکی دو جا گند زد. البته اونم مقصر نبود خدایی. مالی هتل دبه کرد و یک و نیم تخفیفی که تو پیش فاکتور اول داد، دیگه نداد!!!!!!!! الان میگه نمیخوام تخفیف بدم. صبح یکی دو ساعت با اون کلنجار میرفتم.بعد برگشتم دو تا لیست تنخواه رو تنظیم کردم. بعد سرپرست خدمات اومد گفت: آشتی خانم میگن خدماتی های اداره زیادن. میخوان بچه ها رو بریزن بیرون. یه گزارش دارم که باید  کمکم کنی بتونم بنویسمش. گفتم باشه.خلاصه بعد از کارهام اومد و گزارش رو براش نوشتم. دیگه وقت ناهار شد و رفتم و برگشتمالانم همه اتاقمون رفتند ناهار. منم دارم تند تند مینویسم. چون رئیسم از ناهار برگرده باید باهم بریم پیش معاون.شنبه که تنهایی رفتم بیر, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها